گُشت
گُشت شهری زیبا و تاریخی در سراوان اما ناشناخته. آب هوای این شهر چون بسیاری از نقاط دیگر شهرستان سراوان گرم و خشک و در زمستان از سرمای بیشتری برخوردار است و آب کشاورزی آن از دو رشته قنات تأمین میگردد.
علامه دهخدا در فرهنگ لغت دهخدا گُشت را بهشت معنی میکند و بدینسبب با توجه به وجود آب، سرسبزی فراوان، کشاورزی و آب و هوای مناسب به گُشت نام گذاری شده است.
این شهر همچون بسیاری دیگر از نقاط و روستاهای شهرستان سراوان دارای آثار تاریخی متعددی میباشد که در ادامه به شرح آن میپردازیم.
1-گورستان قدیمی گُشت که در این مجال به معرفی آن خواهیم پرداخت.
2-سنگنگارهها که به صورت پراکنده در نقاط مختلف شهر گُشت یافت میشوند.
3-قلعهی قدیمی گُشت
4-قلعه بندران
5-آبشارهای رزک، تلاران و بندیک
6-مناطق کوهستانی کوهسیر
7-غارهای قدیمی گُشت
همچنین گُشت بهلحاظ تاریخی، اجتماعی و سیاسی از جایگاه ویژهای در شهرستان سراوان برخوردار است. بهطوریکه حوزهی علمیهی آن یکی از قدیمیترین حوزههای شهرستان سراوان میباشد.
و همه ساله طلاب زیادی از آن فارغالتحصیل شده و به هدایت و ارشاد مردم در زمینهی علوم دینی میپردازند.
از سوی دیگر این شهر که اخیراً از روستا به شهر ارتقاء یافته، علیرغم عدم وجود مراکز دانشگاهی در آن، دانشآموزان فقط توانایی تحصیل تا مقطع دبیرستان و پیشدانشگاهی را دارند و از استعداد بسیار بالایی برخوردار میباشند که تحصیلکردگان این شهر و مشاغل رسمی آنان در داخل و خارج کشور و قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی زبانزد عام و خاص است که از آن جمله میتوان به مولوی محمد یوسف حسینپور مدیر حوزهی علمیه گُشت، دکتر عبدالغفور حسینبر، استاد دانشگاه اسلامی مدینه منوره و دکتر رحمت الله حسینبر، طراح و راهانداز کارخانهی بافت بلوچ ایرانشهر و هماکنون طراح ایران خودرو در تهران است و دکتر موسی حسینبر متخصص قلب در کشور فنلاند اشاره کرد.
قبرستان گُشت:
این قبرستان مربوط به اواخر دورهی اشکانی -ساسانی میباشد که در اردیبهشتماه1345 به شماره ثبت548 بهعنوان یک اثر ملی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است و بهعنوان نماد تاریخی این روستا محسوب میگردد و حکایت از تمدن و تاریخ قدیمی منطقه را مینماید که همواره مورد توجه باستانشناسان و تاریخدانان بوده است ولی هیچگونه کاووش و تحقیق کامل و جامعی بر روی آن صورت نگرفته تا جاییکه در سنوات گذشته به علت تعطیلی و نبود نمایندگی میراث فرهنگی در شهرستان، بخشی از قبور آن مورد حفاری، حفاران غیر مجاز قرار گرفته است.
مساحت قبرستان بیش از یک میلیون متر مربع برآورد شده است و در جبههی شرقی شهر از شمال به جنوب و شرق به غرب کشیده شده است. این قبرستان در سال1342 توسط یک گروه از باستانشناسان ایرانی و ایتالیایی مورد حفاری و گمانهزنی قرار گرفت و از اشیاء به دست آمدهی آن مشخص گردید که قبور قبرستان متعلق به دورهی اشکانی و ساسانی میباشد. باستانشناسان همچنین دریافتند که گُشت محلی سرسبز و آباد بوده و در آن قنات و کاریزهای زیادی به چشم خورده است و در حال حاضر هر دو قنات آن پر آب میباشند.
ویژگی دیگر قبرستان گُشت وجود سنگنگاره بر روی تخته سنگهای موجود در قبرستان است که از خود سنگنگارهها بهعنوان برجستهترین و مهمترین کار فرهنگی انسانهای عصر شکار یاد میشود که در حدود دههزار سال قدمت دارند و با توجه به اینکه دورهی اشکانی به 250سال پیش از میلاد تا سال 224میلادی تداوم داشته است، این احتمال نیز میرود که سنگنگارهها به دورهی میانی برمیگردد.
امپراتوری اشکانیان که از آن بهعنوان امپراتوری پارتها نیز یاد میکنند. یکی از قدرتهای سیاسی و فرهنگی ایرانی در ایران زمین بوده که بر اساس نام بنیانگذاری شده است و این امر نشاندهندهی آن است که گُشت و منطقهی بلوچستان همواره بخش بزرگ و لاینفک ایران بزرگ بوده و اینکه این قوم به عنوان آریائی بوده و ریشه در این قوم بزرگ دارد.
و از آن جاییکه زبان پارتی پهلوی بهعنوان زبان مناسب و رایج امپراتوری اشکانی این منطقه بوده و نشاندهندهی ارتباط عمیق فرهنگی و حوزهی تمدنی این منطقه با حوزهی اشکانی دارد.
اشکانیان بر اثر اختلافات داخلی و جنگهای خارجی به مدت پنج قرن رفته رفته رو به انحلال و نابودی گرویدند تا اینکه سرانجام بهدست اردشیر یا اردشیر اول ساسانی منقرض گردیدند و حکومت ساسانیان آغاز گردید.
و با توجه به بُعد مسافت این منطقه از دولت مرکزی ایران تا مدتهای مدیدی همچنان این منطقه شاهد استمرار حکومت اشکانیان بود تا اینکه سلسلهی ساسانیان بهطور تمام گسترش یافت. با این حال عمده تفکر دینی غالب، زرتشتی بود که توسط موبدان تبلیغ و ترویج یافت که سیاست موبدان زرتشتی با سیاست آزادی دینی اشکانیان در تضاد کامل بود، موبدان خواستار انحصارطلبی بودند.
ازاینرو سبب گردید که عموم جامعه زرتشتی و سیاست موبدان تبعیت کنند و این تبعیت و پیروی را در ابعاد مختلف زندگی مییابیم بهویژه در شیوهی دفن؛ چراکه مردگان در این قبرستان شباهت کامل با شیوهی دفن اشکانیان دارد، بهطوریکه اشکانیان موجود در این منطقه و گورهای قبرستان گُشت به این صورت است که ابتدا اشکانیان اجساد خود را دفن میکردند و در کنار آن نیز اشیایی را قرار میدادند و گاهی افراد را بهصورت انفرادی و گاهی بهصورت جمعی دفن میکردند و برای دفن مردگان جهت خاصی رعایت نمیشود که با گشت و گذاری مختصر بر روی قبرستان گُشت این امر مشخص میگردد که آنان از شیوهی خاصی استفاده نمیکردند و تمامی اشیایی که متعلق به زندگی روزمرهی فرد متوفی بوده است را با مرده دفن میکردند.
اجساد بیشتر بهصورت جمع قرار داده شده و حالت جنینی دفن شدهاند و اعتقاد داشتند فرد متوفی همانطوری که از شکم مادر چگونه به دنیا ورود پیدا میکند، به همان صورت نیز به دنیای دیگر رجوع میکند و قرار دادن اشیاء و لوازم شخصی نیز به این منزله بوده که در دنیای دیگر به این امر احتیاج دارد.
بیشتر اشیای کشف شده از این قبور را قطعات سفال تشکیل میدهد، سفالهای بهدست آمده دارای تزئینات خاصی میباشد که نشانگر نوعی هنر بیبدیل است و صحنهپردازیهای مختلف را نشان میدهد.
مجسمههای عکسی نیز در این گورها یافت میشود. بهطوریکه میتوان گفت هنوز تحقیق جامع و کاملی از دورهی اشکانیان قبرستان گُشت صورت نگرفته است و میتوان گفت همهی سفالینههای زیبایی که از قبرستان بهدست آمده است، نشاندهندهی آن است که این سفالها در زندگی روزمرهی مردم کاربرد داشته است و اهداف متعددی را از آن در نظر داشتهاند و در راه تلاش وافری نمودهاند.
به هر جهت همانطوریکه اشاره شد این قبرستان تحقیق جامعتری را میطلبد، بهویژه از دورهی حکومت اشکانیان در منطقه که تحقیقات کتابخانهای در این راستا بسیار ناچیز بوده و با توجه به گذشت قرون متمادی تحقیقات میدانی نیز در این خصوص نمیتواند تکافوی یک بحث تحقیقی را داشته باشد.
ناهوک
موقعیت و تاریخچه
روستای ناهوک از توابع بخش جالق شهرستان سراوان، با مختصات جغرافیایی 62درجه و 20دقیقه طول شرقی و 27درجه و 37دقیقه عرض شمالی، در فاصله 25کیلومتری شمال غربی جالق و در 35کیلومتری سراوان قرار گرفته است.
این روستا از غرب، به روستای کشوک و از جنوب غربی به روستای کوپک محدود میشود.
روستای ناهوک با ارتفاع 1300متر از سطح دریا، اقلیمی گرم و خشک دارد. رودخانهی فصلی ناهوک از مرکز روستا عبور میکند.
از تاریخچهی این روستا، اطلاع دقیقی در دست نیست ولی سنگنگارههای بسیار قدیمی و بدیع پیرامون آن، نشانگر قدمتش است. ناهوک نگارخانهای از سنگنبشتهها و نقوش حکاکی شده بر سنگ است که بر اساس آن، مورخین و باستانشناسان، عمر روستا را بیش از هزار سال تخمین میزنند.
مردم روستای ناهوک به زبان بلوچی سخن میگویند، مسلمان و اهل سنت هستند.
الگوی معیشت و سکونت
براساس سرشماری سال1375، روستای ناهوک در حدود 3593نفر جمعیت داشته است که در سال1385، به 1984نفر کاهش یافته است.
اقتصاد روستای ناهوک بر پایه فعالیتهای زراعی، باغداری و دامداری استوار شده است. گروهی از مردم نیز، در امور خدماتی و تولید صنایع دستی اشتغال دارند.
محصولات زراعی این روستا مشتمل بر گندم و جو است. باغداری نیز، با تولید زردآلو، انار و انگور رونق دارد. گوشت و انواع لبنیات مرغوب از محصولات دامی روستاست. سوزندوزی از مشاغل درآمدزای مردم روستای ناهوک است.
روستای ناهوک با بافت مسکونی متراکم در میان دره استقرار یافته است. بافت مسکونی آن از سنت معماری منطقه تأثیر پذیرفته است. پیرامون این روستا را باغات و درختان نخل دربرگرفتهاند. خانههای روستا عمدتاً در یک طبقه با سقف مسطح، دیوارهای ضخیم و پنجرههای کوچک احداث شدهاند.
حیاط خانهها، اغلب وسیع همراه با انبار غله و علوفه است. مصالح عمده به کار رفته در بنای خانهها شامل خشت، گل، کاه و چوب درختان است. در ساخت خانههای جدید از آجر و آهن نیز استفاده میشود.
جاذبههای گردشگری
استقرار درهای، مزارع سرسبز و باغهای میوه و نخلستان، چشمانداز جذاب و زیبایی پدید آوردهاند. این روستا جاذبههای تاریخی قابل توجهی دارد، که از مهمترین آنها عبارتند از:
سنگنگارهها: مهمترین این سنگنگارهها در درهی نگاران ناهوک قرار دارند. براساس بررسیهای تاریخی و باستان شناسی، این سنگنگارهها به دوره شکار مربوط است و قدمت آن را در حدود ده هزار سال تخمین میزنند. بر روی این سنگها، اغلب نقوش حیوانی و انسانی نقش بسته که به سه دوره قدیم، جدید و میانه (تاریخی) تقسیم میشوند.
سفال کلپورگان: هنر سفال کلپورگان، به بیش از هفت هزار و پانصد سال پیش میرسد. از ویژگیهای مهم این سفال، ماندگاری آن طی هزارههای متمادی و عدم تأثیرپذیری آن از تکنولوژی جدید و روشهای مدرن سفالسازی و حتی عدم بهرهگیری از هرگونه لعاب سفال است. بیشتر شاغلین این کارگاه که به موزهای زنده میماند، زنان هنرمند کلپورگانی هستند.
سنگنبشتهی پیرگوران: بر سینه صخرهای در درهی نگاران، نقوشی حکاکی شده که بنا بر منابع محلی به زرتشتیهای مربوط میباشد. این سنگنبشته، به پیرگوران شهرت دارد و از آثار جالب توجه درهی نگاران به شمار میرود.
مردم روستای ناهوک در اعیاد ملی و مذهبی نوروز، فطر و قربان با برگزاری مراسم ویژه، به جشن و شادی میپردازند. از مراسم جالب این روستا میتوان به مراسم هامین یا جشن جمعآوری خرما اشاره کرد که در فصل برداشت خرما با زمزمهترانههای محلی انجام میگیرد. مراسم «دزکی» یکی دیگر از مراسم آئینی این روستاست. بهرهگیری از آواها و موسیقی بلوچی در میان مردم روستا، رواج دارد. موسیقی بلوچی، جلوه ویژهای به مراسم جشنها، عروسیها و برخی مراسم مذهبی میبخشد.
از بازیهای رایج روستای ناهوک میتوان به هفتسنگ اشاره کرد.
استفاده از پوشاک بلوچی در میان مردم روستای ناهوک رایج است. مردان عمدتاً از دستار، شال کمر، شلوارهای گشاد، جلیقه، کفش و پیراهن بلندی استفاده میکنند که در انتها چاک دارد. پوشاک زنان نیز، مشتمل بر دستار، زیورآلات، دامنهای بلند و گشاد، کفش و سایر پوششهای متداول بلوچی است.
سفال، زیورآلات، قالی و پارچهها و لباسهای سوزندوزی شده، از مهمترین صنایعدستی روستای ناهوک میباشند که به دست هنرمندانه زنان و دختران بلوچی تولید میشوند.
انواع صنایعدستی به ویژه سفال، زیورآلات زنانه، سبدهای حصیری، کفش سواس و خرما از سوغاتیهای روستای ناهوک است.
از غذاهای خوشمزه و قابل توجه گردشگران میتوان به حلوا خرما، شلو، تباهک، شیلانچ و کباب تنورچه اشاره کرد.
دسترسی: روستای ناهوک از طریق شهرهای جالق و سروان با جادهای مناسب قابل دسترسی است.
سیرکان
شهر سیرکان در 110کیلومتری مرکز شهرستان سراوان و 440کیلومتری مرکز استان و 65کیلومتری کشور پاکستان قرار دارد و دارای 5/3کیلومتر مربع محدودهی خدماتی تحت نظارت شهرداری دارد که داری آب و هوایی گرم و خشک فقط دو ماه از فصل زمستان دارای هوایی نسبتاً سرد و خشک با بارندگی بسیار پایین میباشد. جمعیت افراد بومی آن حدود 1650نفر میباشد.
سیرکان قبل از سال1371 روستایی کمجمعیت بود که کل جمعیت آن به 60خانوار نمیرسید و فاقد کلیهی امکانات رفاهی از قبیل آب آشامیدنی، تلفن و جادهی آسفالت بود که فقط دارایی نمایندگی بخشداری مرکزی سراوان بود که تمام افراد بخش امروزی به استثناء دهستانهای کوهک و اسفندک را تحت پوشش خود قرار داده بود. سپس در سال1375 اولین دهداری در استان در مرکز دهستان بمپشت افتتاح شد که حدود 175روستا و دو دهستان را تحت پوشش خود قرار میداد. در سال1371 دهستانهای بمپشت، گشتگان کوهک و اسفندک به مرکزیت سیرکان تبدیل به بخش شدند که از آن زمان تاکنون با تلاش و پیگیری بخشداری بمپشت و همکاری ادارات، تعدادی از ادارات در مرکز بخش دارای نمایندگی میباشد.
سیرکان در تیرماه سال1380 تبدیل به شهر شد. از ابتدای آغاز تأسیس شهرداری بهمدت یکسال بهعلت عدم امکانات هیچگونه فعالیت عمرانی نداشته است. فعالیتهای عمرانی شهرداری از مرداد ماه سال1381 آغاز شده است که هماکنون دارای 8خیابان و 19میدان میباشد که کلیهی خیابانها و میدانهای آن آسفالت، جدولبندی و پیادهروهای آن بتنریزی شده است.
جالق
شهرستان سراوان مشتمل است بر سه دهستان به نامهای جالق و ناهُوک و کلهگان و شهری به نام جالق (مرکز بخش).
بررسی تاریخ سیاســـی، اقتصـــادی و فرهنگی منطقه جالق
منطقهی جالق که یکی از مناطق کهن تاریخ استان محسوب میگردد که دارای آثار باستانشناسی و تاریخی ویژه و فراوانی است که تمدن و فرهنگ غنی از گذشتههای تاریخی را با خود همراه دارد.
جالق در مقایسه با قبل از انقلاب بسیار پیشرفت نموده است که در همهی زمینهها از نظر علمی و فرهنگی و اقتصادی و آموزشی و امکانات رشد نموده است و به هیچ عنوان قابل مقایسه با دوران پیش از انقلاب نیست. متأسفانه در چند سال اخیر گنجینههای تاریخی و باستانی این منطقه با حفاری غیر قانونی، بسیاری از اشیاء تاریخی این منطقه، به تاراج برده شده است. به صراحت میتوانیم بگوییم که هیچ تپه و منطقهای را نمیتوان در جالق یافت که زیر و رو نشده باشد. غارتگران اشیاء عتیقه، با حالتی جنونآمیز همه جا را کندهاند. قبرهای بسیاری از مردم تا جسد نوزادن در دیوارها، همه کنده شده است، که متأسفانه تا امروز سازمان میراث فرهنگی و شهرداری منطقه اقدام خاصی را برای حفظ این آثار نکرده است. بسیاری از مردم منطقه بر اثر ناآگاهی از ارزشمندی این آثار تاریخی و باستانی حتی خشتهای قلعههای تاریخی را غارت نمودهاند و حتی در کنار این قلعههای تاریخی، سفالهای ارزشمندی قرار دارد که متأسفانه غارتگران، بسیاری از اشیاء را شکستهاند و استخوانها را از بین بردهاند، چهبسا بتوان با حفظ این آثار، قومیت و تاریخ این مردم را شناسایی کرد، در هر گور ویران شده برگی از تاریخ و تمدن جالق نابود گردیده است، اشیاء و اسناد تاریخی بسیاری هم نزد مردم پنهان شده که گذشت زمان هم آنها را نابود خواهد کرد. در مجموع این منطقه نیازمند بررسیهای بیشتر تاریخی و باستانشناسی است که بتوان اطلاعات بیشتری بهدست آورد و حفظ آثار تاریخی، آیندهی روشنی را برای این منطقه رقم خواهد زد و چهبسا تاریخ بلوچستان را هم دگرگون نماید که با حفاریهای علمی باستانشناسانه بتوان تاریخ بلوچستان را برای آیندگان حفظ کرد. شهر جالق از نظر تاریخی و باستانشناسی یکی از مناطق مهم استان سیستان و بلوچستان محسوب میگردد. که تمدن و تاریخ آن به قبل از اسلام برمیگردد. این منطقه در گذشته مناسبات فرهنگی و تجاری با هندوستان کهن داشتند. شاید پیشینه و تلاشهای باستانشناسانه در شناخت مناطق مختلف سیستان و بلوچستان هنوز به نیمقرن نرسد و مهمتر آنکه تمرکز بیشتر تلاشهای انجام شدهی باستانشناسی تنها در یکی یا دو حوزه انجام گرفته است؛ از جملهی این فعالیتها، بیشتر در مناطقی چون «شهر سوخته» در سیستان و «تپهی بمپور» در ایرانشهر بوده است ولی در این منطقه (جالق) به علت دوری از پایتخت و مرکز استان تحقیقات مقطعی و محدود صورت گرفته است و همین امر سبب گردید نگارنده به پژوهش هدفمند در این منطقه در جهت شناخت تاریخ منطقهی جالق به همراه بررسی اجمالی وضع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و... دست بزند و با همهی کمیها و کاستیها تاریخ و تمدن این منطقه را بررسی نماید، این مقاله با توجه به کمبود منابع به روش میدانی و مصاحبه بر اساس تاریخ شفاهی و همچنین استفاده از اسناد و نوشتههای مرکز اسناد زاهدان و همچنین بررسیهای باستانشناسی جناب آقای دکتر سجادی باستانشناس معروف کشور تهیه گردیده است.
1)بررسی وضع جغرافیایی جالق
شهر جالق یکی از قدیمیترین و کهنترین شهرهای استان سیستان و بلوچستان است که تمدن و فرهنگ آن به دورهی باستان برمیگردد. این شهر در 76کیلومتری شمال شرقی شهرستان سراوان قرار دارد و جمعیت آن در حدود 35هزار نفر و وسعت منطقه در حدود 5200کیلومتر میباشد و 150کیلومتر مرز مشترک با کشور پاکستان دارد. علت پیدایش این منطقه در واقع وجود منابع آبی غنی زیرزمینی است که سرچشمهی زندگی به همراه حوزهی جغرافیایی و عامل مهم در شکلدهی به استقرارهای انسانی در منطقه است. این شهر شامل دهستان مرکزی (جالق) دهستان کلهگان و ناهوک و سینوکان است، که از نظر جغرافیایی منطقه کوهستانی به شمار میآید و حوزهی جغرافیایی منابع آب آن بیشتر فصلی است و نبود سرچشمههای دائمی آب از یکسو و ناتوانی از کنترل آب سبب شد در این منطقه مردم به فکر دستیابی به تکنولوژی ساخت قنات باشند که منبع دائم آب را فراهم نمود.
2)آب و هوا
آب و هوای جالق گرم و خشک است که هر چه به طرف شمال میرود از گرمای آن کاسته میشود البته به خاطر اینکه این منطقه شبه کوهستانی است، آب و هوای آن هم تحت تأثیر اقلیم کوهستانی قرار دارد در این منطقه بهندرت برف میبارد و بادهای نسبتاً شدید از جانب شمال ناپیوسته در آن میوزد که در طول تابستان هر چند به صورت ناپیوسته ادامه دارد. زمین جالق از سنگلاخ و سنگ بوده و وزش مداوم باد و جابجایی ریگها مشکلاتی را برای مردم فراهم نموده است خانههای جالق بیشتر از گل و خشت ساخته میشد و سقف آن در بیشتر موارد از چوب نخل خرما است که در بیشتر بناهای تاریخی این منطقه قابل مشاهده است.
3) وجه تسمیه جالق
جالق نام یکی از کهنترین بخشهای بلوچستان است. نام جالق به شکلهای گوناگون چون «ژالق»، «زالق»، «جالگان» آورده شده است. در زمان قدیم نام این منطقه گلشن بود، در زمان اعراب بدون جنگ تسلیم ربیع بن زیاد حارثی شد. در مورد وجه تسمیهی جالق دو نظر عمده وجود دارد. برخی بر این باورند که پس از حملهی مغول به ایران که عدهای از سپاه مغولان برای از بین بردن جلالالدین خوارزمشاه که مقابل لشکریان مغول در جنگ «سند» از هندوستان به طرف ایران آمده بود به سیاست «سرزمین سوخته» رو آوردند و حمله آنها به گلشن (جالق) به همین قصد بود، که فرزندان چنگیز از حملهی «جغتای» و «اکتای» به گلشن آمدند و این شهر را با خاک یکسان نمودند، که از این زمان گلشن تبدیل به جالق که در زبان محلی به معنای ویرانه و جای پست میباشد، تغییر کرد. مغولان علاوه بر کشتار مردم تمام چاههای آب و قناتها را با چوب درختان و سنگ پر کردند. به این دلیل که جلالالدین خوارزمشاه در بازگشت به ایران از این منطقه عبور میکند، بدون آذوقه بماند به همین علت شهر زیبای گلشن تبدیل به ویرانه شد.
نظریهی دوم: دلیل دوم نامگذاری جالق این است که قبل از هجوم مغولان به این سرزمین، بهخاطر سرسبزی منطقه و وجود چشمههای بکر و بینظیر که گاهی تا نیممتر فوران میکرد و همچنین قناتهای فراوان به جلگه تبدیل شده بود، که به مرور زمان تبدیل به جالق گردید.
بررسی تاریخ جالق دورههای باستانی و تاریخی جالق
قدمت سکونت در جالق با توجه به تنوع آثار باستانی در آن بیشتر از 3000سال قبل باز میگردد، وجود قنات در این مرز و بوم شاید مهمترین عامل سکون بوده است، بخش جالق با 21روستا در شرقیترین منطقهی سراوان و استان قرار دارد و همسایهی کشور پاکستان به شمار میرود و این منطقه را میتوان جزء سرسبزترین نقاط شهرستان سراوان نام برد. کار بررسی باستانشناسی بخش جالق شهرستان سراوان از تاریخ 18آذر ماه1385 و با استقرار گروه بررسی در شهر جالق آغاز گردید و این بررسی که در کل بخش جالق به انجام رسد و دربرگیرندهی یافتهها و دادههای علمی ارزشمندی از این برنامهی یک ماهه بود. دورههای باستانشناسانه بخش جالق را بهطور کلی میتوان به 3دورهی کلی پیش از تاریخ، تاریخی و دوره بعد از اسلام طبقهبندی نمود، که بر پایههای باستانی و تاریخی است.
ب)دورهی تاریخی
دورهی تاریخی در این منطقه دارای یک ویژگی برجسته است و آن دستیابی به فناوری ساخت قنات است که دگرگونی ویژهای در گونه استقرار رخ داده و عامل مهم در یکجانشینی محسوب میگردد. پدیدهی ساخت قنات را باید حاصل اشاعهی فرهنگی و تمدنی دانست که از زمان سلسلهی اشکانی آغاز میگردد، هر چند که دادههای تمدنی در حد وسیع در دورهای تاریخی نیمهی اول هزارهی دوم در دورهی هخامنشی به دست نیامده است و نمیتوان با قاطعیت نظر، دیدگاه استواری بیان کرد؛ اگر چه به پیروی از دادههای نوشتاری و تاریخی نیز نمیتوان منکر زندگی و استقرار انسانی در دورهی هخامنشی در منطقه شد. در دورهی اشکانی این منطقه در سطح گسترده مورد سکونت قرار گرفت، میزان محوطههای شناسایی شده این دوره نسبت به قبل بیشتر است، در این قسمت شاید بتوان گفت که بیشترین تمرکز اینگونه محوطهها در اطراف روستای «چگرد» است که در 5کیلومتری شمال جالق قرار گرفته است و بزرگترین محوطه در این دوره نیز، محوطهی وسیع کوه چگرد با ابعادی در حدود 1کیلومتر مربع میباشد که در نوع خود بزرگترین محسوب میشود، در این محوطه سفالهای قرمز با پوشش لعابدار یافت شده است. که از نوع «لوندو» در محوطهی کوه چگرد یافت گردیده است. در شهر جالق نیز محوطهی تپهی «میرعُمر» در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده، که برای آن تاریخ دورهی اشکانی را برای آن در نظر گرفتهاند، همینطور قبرستان قدیمی جالق و نیز «تخت عاشقان»، «تـُلّ ماهان»، «قبرستان سنداتی»، «کوه صفر»، «قبرستان کوپک» از دیگر محوطههای دورهای اشکانی هستند.
ج)دورهی اسلامی
دانش ما از این دوره نسبت به دورههای قبل بیشتر است که میتوان اثر مهم این دوره را «مسجد قلعهی دادمحمد» است این مسجد در «تُـلّ ابیبکر» بنا شده، مسجدی مستطیل شکل، دارای یک شبستان و یک حیاط یا نمازخانه تابستانه است، از دیگر نکات معماری این ساختمان این است که در ضلع شمالی این مسجد یکی از برجها به شکل منارهی ابتدایی یا محلی برای مؤذن در آمده و از کف حیاط با پله به آنجا راه پیدا میکرده است، آثار بهجای مانده از این دوران بسیار زیاد است که همگی این آثار در شهر جالق امروزی قرار دارد که شامل آرامگاه بزرگان میشود. آرامگاههایی که از دورهی «سلجوقی» و «ایلخانی» که در منطقه سورو قرار دارد، که برجستهترین ویژگی آن این است که شامل یک اتاق مربع شکل با ابعادی تقریبی چهار متر و یک گنبد در فراز آن است که در منطقه «شیشه ریز» یک آرامگاه با برج دوقلو به صورت دو اتاق کنار هم مربع شکل و گنبد بر فراز آنها ساخته شده است که این یک استثناء است. آرامگاههای دورهی ایلخانی که نشان صلیب بر بالای تاقچههای بنا دارد، که بیان بیمانندی از ایدئولوژی و مذهب آنها را در اختیار ما میگذارد و میتوان گفت که مقابر «کوهکن» نیز دارای این عنصر میباشد. در بیشتر مقابر «شیشه ریز» نیز این صلیب دیده میشود. از دوران صفوی به این سو تا دورهی قاجار در منطقه، شواهد چشمگیر باستانشناسانهای به دست نیامده است. ولی میتوان به آثاری در «ناهوک» اشاره کرد، از جمله: مقبرهی «شیخ حسامالدین» ناهوک. این مقبره بنایی مستطیلی شکل با دو اتاق مربعی شکل و یک اتاق با فضای بینابین این دو است و همچنین آرامگاههای کوچک مانند «پیرزین» روستای سینوکان، «سردک» روستای کلهگان و نیز تعدادی از این دست را به این دوره نسبت داد.
اوضاع اقتصادی و فرهنگی جالق
مردمان جالق را بلوچها تشکیل میدهند. در گذشته تاریخی طوایف چادرنشین مردمی دلیر و سختکوش و تحت تأثیر شرایط خاص محیط خویش پر دوام و بردبار بودند و با حداقل امکانات زندگی میکنند، تحمل آنها در برابر سختیها و مشکلات شاید در هیچ یک از طوایف ایران وجود نداشته باشد، اینان در دوستی ثابتقدم و باوفا و به قول خود وفادارند، از نظر فرهنگی و آداب و رسوم و تمدن و هنر یکی از سرزمینهای مهم بلوچستان را تشکیل میدهند، مذهب مردم جالق سُنی حنفی است و شغل اکثر کشاورزی است. نخلستان و خرما نقش مهمی در اقتصاد این منطقه دارد، ساکنان اولیهی جالق را سه طایفه میدانند: طبقهی اول «بزرگزاده» بهعنوان حاکم و «ارباب» بهعنوان طبقهی دوم و «گبر» را به عنوان طبقهی سوم در گذشته نام میبردند و سایر طوایف را مهاجر میدانند، اما امروزه از نظر فرهنگی جامعهی جالق، طبقاتی است که در مجموع 3طبقهی مهم در این منطقه قرار دارند که طبقهی اول حاکمان که شامل «بزرگزاده» و «نعمتاللهی»ها بودند و طبقهی دوم شامل دو طبقه است یکی «رئیسیها» هستند که در گذشته همهی حقوق و اختیارات را در دست داشتند و معتقدند اینان مهاجران از دمشق برخی نیز آنان را از کوفه میدانند و اکثریت جمعیت منطقه را تشکیل میدهند و دیگری «سپاهی»، که منسوب به مهاجران از منطقه سپاهان اصفهان هستند و طبقهی سوم «چاکری»، که دارای هیچ حقوقی نبودند و طبقهی زحمتکش جامعه را شامل میشدند و این طبقه در گذشته دارای حقوق واقعی خود نبودند، ولی بهتدریج با بالا رفتن فرهنگ در منطقه و از جمله اینکه اندیشهی اسلام که همهی مردم را برابر و همرتبه میداند، بهتدریج تفکر غیرمتمدنانهی طبقاتی جای خود را به تفکر شایستهسالاری داده است. هر چند که برای رسیدن به وضعیت مطلوب راه زیادی وجود دارد. سایر طایفهها در منطقه جالق عبارتند از: ملکزاده، ریگی، درزاده، ملازاده، ملازهی؛ که این طوایف نیز سهم بسزایی از نظر اجتماعی در منطقه جالق دارند.
الف: ازدواج در جالق
یکی از سنتهای رایج در منطقهی جالق، ازدواج زود هنگام فرزندان دختر و پسر است که از ویژگیهای خاصی برخوردار است و در اسلام هم تأکید زیادی بر آن شده است. در این منطقه مادر نقش اول را جهت پیدا کردن دختر مورد نظر برای پسرش برعهده دارد و بعد از فراهم کردن مقدمات اولیه و بهدست آوردن رضایت، پدر وارد مرحلهی بعد میگردد و قرارداد عقد، مشخص کردن میزان مهریه را بر عهده دارد. معمولاً در خانوادههای بلوچ بهخاطر پیروی از سنت پیامبر-صلی الله علیه وسلم- مهریه زیاد نمیباشد و شیربها هم که بهطور متوسط دو میلیون تومان برای خرید طلا و لباس عروس و داماد بهصورت نقدی اخذ میگردد. سپس مقدمات عروسی فراهم میگردد. مراسم عروسی بلوچها 3شبانهروز برگزار میگردد و بهخاطر اینکه همه از جریان عقد و مهریه با خبر شوند، مراسم به نام «مال و کاغذی» با حضور اطرافیان عروس و داماد در منزل عروس برگزار میگردد. شب اول معروف به «دُزّکی» است یعنی مراسم بهصورت ساده و کمجمعیت برگزار میگردد. شب دوم معروف به شب حِنّا (حنابندان) است که خانوادهی عروس با سینی پر حنا، شکلات و مشک خوشبو به طرف خانهی داماد میآیند که با رقص و شادی زنان انجام میگیرد. در خانهی داماد هم با ساز و دهل مردم به رقص و محلی میپردازند و این کار تا صبح ادامه دارد. در حین رقص خانوادهی داماد پول بر دهان رقاصان میگذارند. در روز بعد از مردم به صرف ناهار دعوت به عمل میآید و در نزدیکیهای عصر اقوام برای مراسم شستن داماد و بردن او با ماشین در مکانی که چشمهی خوبی داشته باشد، آماده میگردند، اقوام نزدیک پول و شکلات بر سر داماد میریزند. تا اینکه شب پایانی که شب نکاح است فرا میرسد. که خطبه نکاح توسط مُلای محل خوانده میشود و داماد را نزدیک اتاق عروس میبرند و زنهای محل و نزدیکان عروس قبل از اینکه داماد وارد اتاق شود، جیب داماد را به عنوان «سرگواپی» یعنی آرایش عروس خالی میکنند و بعد نکاح صورت میگیرد و زنها با حالتی خوب و زیبا آواز میخوانند و بعد از نیمساعت اتاق را خالی میکنند و عروس و داماد رسماً زن و شوهر میگردند و خانوادهی عروس صبح زود صبحانه دلپذیر را برای عروس و داماد مهیا میکنند. روز بعد اطرافیان عروس و داماد جهت تبریک عروسی، پول و نبات و شکلات به عروس و داماد هدیه میدهند و بعد از سه روز عروس و داماد جهت مراسم «هفتیک» یعنی آوردن عروس به خانهی اصلی شوهر، مراسم ذبح گوسفند و دعوت نزد خانهی شوهر انجام میگیرد و به این صورت مراسم عروسی به پایان میرسد.
ب: مراسم عزاداری در جالق
مراسم عزاداری در شهر جالق به این صورت است که در هنگام فوت یکی از اعضای خانواده، از طریق بلندگوی مساجد، خبر فوت و ساعت دفن و محل قبرستان اعلام شده و بعد از غسل میت و کفن، او را به قبرستان موردنظر منتقل نموده که در آنجا امام محله، به سخنرانی و دلداری خانوادهی عزادار میپردازد و بعد از مراسم نماز، میت را دفن میکنند و بعد حضار دعای قبر را با سورهی حمد و سهبار سورهی توحید میخوانند. مراسم پرسه همان روز به وسیلهی نزدیکان میت صورت میگیرد و یکی از ویژگیهای مهم مراسم پرسه در شهر جالق اینست که در سهروز خانوادهی عزادار حق درست کردن غذا را ندارند و همسایهها برای آنان غذا تهیه میکنند و ناهار و شام توسط شخص دعوتکننده در منزلش انجام میگیرد، سپس افراد وقتی که وارد منزل عزادار میشوند، یکبار سورهی حمد و سهبار سورهی توحید را تلاوت کرده و دستها را به نشانهی دعا بلند میکنند و سپس به خانواده عزادار تسلیت عرض میکنند و خانوادهی عزادار بعد از مدت سهروز در خانه ماندن در روز چهارم به کار و فعالیت خود میپردازند و مراسم بدین صورت به پایان میرسد.
6.جاذبههای تاریخی و باستانی منطقه جالق
منطقهی جالق به دلیل بُعد مسافت و همچنین محروم ماندن از امکانات رشد و توسعه، متأسفانه مورد بیمهری واقع شده است. وجود آثار تاریخی متعدد در این سرزمین حکایت از تحولات و حوادث فراوانی میکند. شناسایی نشدن مجموعهی آثار تمدنی و باستانی به هموطنان، که در واقع قسمتی از تاریخ کشورمان محسوب میشود، از طرف دیگر کندی روند رشد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بهعلت بنبست بودن این شهر که درحال حاضر، بیش از دهها اثر باستانی که از پتانسیلهای بسیار خوب گردشگری منطقه است، متأسفانه بهدلیل ضعف تبلیغاتی، کمتر مورد بازدید و کاوش قرار گرفته است و اغلب این آثار با مصالح خشت و گل بنا شدهاند که شامل تپههای پیش از تاریخ، روستاهای دورهی تاریخی و قصرها، قلعهها، آتشکدهها، قلعههای دوران اسلامی، گنبدها، ارگهای حکومتی و بسیاری از آثار دیگر را تشکیل میدهند و بهطور کلی آثار شناسایی شده از این دوران عبارتند از: «قلعهی شیشه ریز»، «قلعهی دادمحمد»، «قلعهی کوهکن»، «قلعهی سرکوه»، «قلعهی گتانوک»، «قلعهی ملک بیگ»، «قلعهی کلا ملک»، «قلعهی دلمراد»، «قلعهی شیر محمد»، «قلعهی چگرد»، «قلعههای کلهگان»، «قلعهی ابیبکر»و... که این آثار از نظر باستانشناسی و تاریخی بسیار اهمیت دارند.
جنوب و مغرب این بخش کوهستانی، مشرق آن دشت و شمال آن بیابانی است.
نظرات